نکاتی درباره یادگیری زبان دوم (SLA) قسمت اول
نوشته شده توسط : ali

آیا این‌که زبان مادری شما چیست، روی شیوه و سرعت یادگیری زبان انگلیسی یا مثلاً فرانسه و آلمانی تأثیر دارد؟
آیا برای یادگیری زبان، بهتر است گرامر و قواعد دستوری آن را به شکل صریح و مستقل یاد بگیریم؟ یا با خواندن و نوشتن و حرف زدن، به تدریج ساختارهای گرامری در ذهن ما تثبیت می‌شوند؟
این‌که از روی کتاب و با گوش دادن به پادکست های انگلیسی این زبان را یاد بگیریم، با این‌که در خیابان‌های لندن و نیویورک قدم بزنیم و حرف زدن مردم را بشنویم، از منظر یادگیری چه تفاوتی دارد؟ اصلاً آیا تفاوتی بین این دو شیوه‌‌ی یادگیری وجود دارد؟
چگونه می‌توانیم با استفاده از امکاناتی که در اختیار داریم – هر چقدر کم و محدود – به عمیق‌ترین شکل ممکن زبان دوم را فرا بگیریم؟
منظور از شکل عمیق، الزاماً تعداد کلمات بیشتر یا جمله بندی درست‌تر نیست. بلکه چیزی است که شاید بتوان آن را روح زبان نامید.
همان چیزی که در زبان مادری خود، آن را عمیقاً تجربه می‌کنیم و باور داریم که دیگران، هر چقدر هم زبان ما را بیاموزند، چیزی در جایی کم دارند؛ چیزی که شاید نتوانیم آن را به درستی، شرح داده و توصیف کنیم.
آیا این‌ها را باید از معلم زبان خود بپرسیم؟
آیا این سوال‌ها، زیرمجموعه‌ای از علم آموزش و هنر تدریس هستند؟ یا علم دیگری وجود دارد که در جستجوی پاسخ این پرسش‌ها باشد؟
SLA یا Second Language Acquisition
یادگیری زبان دوم یا به شکل دقیق‌تر فراگیری زبان دوم اصطلاح تازه‌ای نیست.
اما یادگیری زبان دوم (یا همان SLA) به عنوان یک علم، نسبتاً جوان است.
علمی که می‌کوشد یاد گرفتن زبان دوم در انسان‌ها را مطالعه و بررسی کرده و نتایج آن را در اختیار ما قرار دهد.
علمِ فراگیری زبان دوم جایی در میانه‌ی زبان شناسی، روانشناسی شناختی و علم آموزش قرار می‌گیرد.
چرا به جای یادگیری زبان دوم، معمولاً از اصطلاح فراگیری زبان دوم استفاده می‌شود؟
در زبان انگلیسی، هر دو دو لغت Learning و Acquisition برای یادگیری زبان به کار می‌روند.
اما Acquisition کمی عمیق‌تر است و به این اشاره دارد که زبان، بخشی از وجود ما شده است.
هر یک از ما با گوش دادن به یک فیلم یا چند روز زندگی در کشوری دیگر، چند کلمه یا جمله از یک زبان خارجی را یاد می‌گیریم.
اما درونی شدن آن زبان و این‌که به بخشی از سیستم کلامی ما تبدیل شود، چیز دیگری است.
به همین علت، اگر اصرار داشته باشید دقت علمی را در صحبت‌های خود به کار بگیرید، منطقی است بین این دو مورد تفاوت قائل شوید.
 زبان شناس‌ها ترجیح می‌دهند به جای یادگیری زبان دوم از اصطلاح فراگیری زبان دوم استفاده کنند؛ چون فراگرفتن در دل خود، پیام درونی شدن را نیز دارد.
نخستین کسانی که روی بحث SLA کار کردند (مثلاً Pit Corder در دهه‌ی ۶۰ میلادی) اصرار داشتند با تفکیک Input و Intake، به این تمایز توجه داشته باشند:
    هر آن‌چه ما در محیط می‌شنویم و می‌بینیم و می‌خوانیم، Input (ورودی) است.
    اما آنچه در درون ما هضم و جذب می‌شود و در ساختار ذهن‌مان نهادینه می‌شود، Intake است.
فراگیری زبان دوم با فراگیری یک زبان خارجی چه تفاوتی دارد؟





:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 6 بهمن 1397 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: